بازاريابي ربايشي، درونگرا يا جاذبهاي به هر نوعي از انواع مختلف بازاريابي اطلاق ميشود كه بهجاي تلاش در جهت جلب توجه مخاطب، به طور طبيعي (در هنگام نياز مخاطب) باعث جذب وي به سمت شما (و خريد) ميشود. به عبارت ديگر، در بازاريابي ربايشي به جاي اينكه شما به سمت مشتري برويد، اقدامات و سياستهايي را پياده ميكنيد كه نظر او به سمت شما جلب شود و خودش به سراغتان بيايد (نظر مشتري را به سمت خود جذب ميكنيد يا ميرُباييد).
از جمله رايجترين نمونههاي بازاريابي ربايشي ميتوان به پستهاي وبلاگي، پادكستها، خبرنامههاي پرمحتواي ايميلي، پست در شبكههاي اجتماعي و ويدئوهاي كاربردي و آموزنده اشاره كرد. در نقطه مقابل بازاريابي ربايشي يا درونگرا نوع ديگري از بازاريابي وجود دارد كه با عنوان «بازاريابي برونگرا» (outbound marketing) شناخته ميشود و از نمونههاي رايج آن ميتوان پيامهاي بازرگاني تلويزيوني، تماسهاي سرد و ايميلهاي تبليغاتي را نام برد. با توجه به اين نمونهها بايد تفاوت بين بازاريابي درونگرا و برونگرا براي شما واضحتر شده باشد.
بازاريابي ربايشي معمولاً چيزي است كه مطلوب مصرفكننده بوده و چه بسا مصرفكننده به دنبال آن است؛ اما در ساير اقسام بازاريابي عمدتاً به تمايل يا اجازه مخاطب هدف توجه خاصي نميشود. به همين دليل از بازاريابي ربايشي با عنوان permission marketing يا بازاريابي اجازهاي نيز ياد ميشود.
بازاريابي ربايشي از كجا پا به عرصه وجود گذاشت؟
احتمالاً علاوه بر سؤال «بازاريابي ربايشي چيست» كنجكاويد كه بدانيد اين نوع جديد از بازاريابي از چه زماني ابداع شده است. واقعيت اين است كه بازاريابي ربايشي چيز تازهاي نيست و سالهاي سال توسط شركتهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگرفته است؛ اما از سال 2005 ميلادي رسماً با اين عنوان شناخته ميشود. در اين سال، مديرعامل يكي از شركتهاي معروف بازاريابي جهان از اين عبارت استفاده كرد و در سال 2009 نيز به كمك يكي از همكاران خود كتابي را با عنوان «بازاريابي ربايشي: با استفاده از گوگل، شبكههاي اجتماعي و وبلاگها پيدا شويد» را منتشر نمود. اين كتاب و پستهاي سلسله وار وبسايت مزبور در رابطه با بازاريابي ربايشي در كنار اثربخشي فراوان آن به تدريج باعث افزايش معروفيت و محبوبيت اين نوع از بازاريابي شد.