بر اساس تعريف فيليپ كاتلر، مديريت بازاريابي عبارت است از فرايند برنامهريزي و اجراي پندار توزيع ايده، كالا و خدمات به قصد انجام مبادلاتي كه به تأمين اهداف انفرادي و سازماني منجر گردد. برخلاف استنباط سطحي رايج، كه مفهوم بازاريابي را ايجاد تقاضا براي محصول ميداند، بازاريابي به طيف وسيعي از فعاليتها اطلاق ميگردد كه از تحقيقات بازاريابي، برنامهريزي، اجرا و كنترل تقاضا تشكيل شدهاست. مدير بازاريابي، در چارچوب برنامهٔ بازاريابي، در مورد بازارهاي هدف، توليد كالاي جديد، قيمتگذاري، كانالهاي توزيع كالا، ارتباطات، برندسازي و تبليغات، فعاليتهاي لازم براي رسيدن به اهداف سازماني را ساماندهي و هدايت ميكند.[۳] همانطور كه از تعريف برمي آيد، بازاريابي امري ست كه در جهت برنامهريزي نحوه حضور در بازارهاي هدفگيري شده براي محصولات/خدمات نقشي پررنگتر ايفا ميكند. اما بايد توجه داشته باشيم، امر برنامهريزي كردن صرفاً نوشتن چند بند از وظايف و مشخص كردن زمان انجام آنها نيست، بلكه وجود يك تيم اجرايي قوي در اين زمينه بسيار مهم است. البته ميتوان به اين نكته نيز اشاره كرد كه وجود تيمهايي كه ميزان فاصله سازمان يا يك واحد خاص را با ارائه گزارشهاي دورهاي و مديريتي مورد بررسي قرار ميدهند نيز حائز اهميت است. به روشني از تعاريف بالا مشخص است، واحد بازاريابي كاري فراتر از فروش و جذب مشتري دارد؛ و اين دو بخش كوچكي از كارهاي عمده واحد بازاريابي محسوب ميشود. لازم به ذكر است كه ديجيتال ماركتينگ نيز در واقع استفاده درست از ابزار ديجيتال براي رسيدن به اهداف بازاريابي است. و در حال حاضر نسل ۴ و ۵ بازاريايي با ابزارهاي ديجيتال ادغام شده است.
برخي از واژههاي مرتبط
نيازها و خواستهها: منشأ و ركن اساسي نظام بازاريابي، نيازها و خواستههاي انسان است. هر محصولي زاييدهٔ نيازها و خواستههاي بشر است.
محصول: عبارتند از چيزي كه قادر به ارضاي يك خواسته باشد.
نياز: بيانكنندهٔ حالت محروميت احساس شده در فرد است. نياز شخص را به حركت واميدارد و به او جهت ميدهد.
ارزش: ميزان برآورده شدن نياز به وسيلهٔ محصول.
خواسته: شكل برآورده ساختن نياز است.
تقاضا: توانايي رفع خواسته است.
مبادله و بازار
بازاريابي از زماني آغاز ميشود كه فرد ميخواهد نيازها و خواستههايش را از طريقي كه آن را مبادله ميگويند، ارضا كند و بازار عبارت است از محلي براي مبادلات بالقوه. در واقع بازاريابي به معناي كار كردن با بازار است.
بازاريابي داراي ۹ بخش است:
۱-بازارگرايي بايگانيشده در ۷ نوامبر ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine ۲-بازارشناسي ۳-بازاريابي ۴-بازارسازي ۵-بازار گردي ۶-بازار سنجي ۷-بازار داري ۸-بازار گرمي ۹-بازار گرداني[۵]
وظايف مديريت بازاريابي
شناسايي و ارزيابي عوامل محيط بازاريابي
شناسايي و تجزيه و تحليل فرصتهاي بازار
بخشبندي بازار يا Segmentation
انتخاب بازار هدف يا Segment Selection
جايگاهيابي در بازار يا Positioning
طراحي و توسعه آميزه بازار يا آميخته بازار (آميزه بازاريابي) "Marketing Mix" كه به آن 4P يا 8P گفته ميشود
تهيه، اجرا و كنترل برنامههاي بازاريابي
افزايش آگاهي برند و بالا بردن سطح شناخت برند و تقويت برند
هدفگذاري بازارهاي هدف براي فروش بالاتر محصولات
مديريت محصول
يكي از موضوعات در مديريت محصول، موضعيابي است. تمام محصولات در بازار داراي موضع و جايگاه خاصي هستند. موضع و جايگاه محصول عبارتند از نحوهٔ ادراك مصرفكنندگان ازآن محصول در مقايسه با ادراك آنها از محصولات رقيب.
مديريت چرخه عمر محصول
به روشي كه مديران بازرگاني براي جانشيني محصولات با استفاده از چرخهٔ عمر محصولات به كار ميبندند مديريت چرخه عمر محصول ميگويند.[۶]
منحني عمر محصول
محصولات داراي منحني عمر خاصي هستند.[۷] در منحني عمر محصول، مراحلي كه محصول جديد در بازار طي ميكند نشان داده ميشود. مراحل منحني رشد
چرخه عمر محصول
مرحلهٔ معرفي
مرحلهٔ رشد
مرحلهٔ بلوغ
مرحلهٔ افول
مرحلهٔ معرفي يا Market Introduction Stage
در اين مرحله محصول براي نخستين بار به بازار عرضه ميشود، فروش به كندي افزايش مييابد و سودي وجود ندارد. علت كندي افزايش فروش، ناآشنايي مصرفكنندگان با محصول و علت عدم سود، هزينههاي زياد بازاريابي و سرمايهگذاري است.
مرحلهٔ رشد يا Growth Stage
در اين مرحله قيمت تمام شدهٔ محصول بهدليل افزايش مقياس توليد كاهش مييابد،[۶] حجم فروش بهسرعت افزايش مييابد، در ابتدا سوددهي كمكم افزايش مييابد، آگاهي عمومي بالا ميرود، رقابت با حضور بازيگران جديد افزايش مييابد.[۸] و نهايتاً بهدليل افزايش رقابت شاهد كاهش قيمت خواهيم بود.
مرحلهٔ بلوغ يا Maturity Stage
در اين مرحله هزينههاي محصول تحت تأثير افزايش حجم توليد و همچنين تحت اثر تجربه يا (به انگليسي: The Experience Curve) كاهش مييابد، فروش به بالاترين حد خود رسيده و بازار به مرحلهٔ اشباع ميرسد و شاهد ورود رقباي جديد به بازار هستيم و همچنين تحت تأثير وجود محصولات رقابتي زياد، قيمت تمايل به كاهش پيدا ميكند. در اين مرحله از طريق تمايز برند و تنوع توليد (به انگليسي: Diversification) شاهد حفظ با افزايش سهم از بازار خواهيم بود و در نهايت سود شركت كاهش مييابد.
مرحلهٔ افول يا Saturation and Decline Stage
در اين مرحلهٔ فروش، قيمت و سودآوري كاهش يافته و سودآوري در اين مرحله از افزايش فروش با اهميتتر ميشود. اين مرحله سرآغاز مرگ محصول ميباشد.